بدون عنوان

میخوام یکم درمورد خودم بنویسم ...واقعا خودمم خودمو نمیشناسم...این مراحل زندگی ی ادمه...کودکیش...نوووجوانیش....دوران جوانی و میانسالی و پیری

کودکیمو دوست دارم...پر از خاطرات و اتفاقای نابه ک الان امکان نداره تکرار بشه و بچه های های الانی هیچوقت تجربش نمیکنن...منو دخی خاله و ماجراجوییامون...بازی هایای تو کوچه و....خونه ننه و روزهایی ک اونجا سپری کردم....

دوره نوجوانیم و سن بلوغ...همینو میدونم ک خیلی بد بود...و اصلا دوسش ندارم

و سنی ک الان توشم....خیلی پرفراز و نشیب بوده تا الان دقیقا مثل ی نمودار سینوسی ...پارسال این موقع دقیقا ته ته اون پایین بودم....خیلی وحشتناک بود...تجربه هایی ک تاوان سختی براش دادم...و الان من اینجام...

هرچی ک بوده تموم شده...من امادم ک ی زندگی جدیدو شروع کنم....فقط منتظر ی فرصتم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 29 آذر 1394برچسب:, | 12:5 | نویسنده : ناردونه |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مهر پزشک